حكومة الاحتلال الفارسية , تقوم بتوثيق سبعة ملايين و نصف من السجلّات الثبوتية للمدنيين حديثاً .

اعترفت الحكومة الفارسية وفق مصادرها الاعلامية الرسمية , بخطوة غير مسبوقة , أعلنها مسؤول دائرة الاحوال المدنية الذى يسمى " مريدي " في الاحواز العاصمة , كشف المذكور اعلاه عن توثيق سبعة ملايين و نصف من السجلّات الثبوتية للمدنيين حديثاً . حيث تم ضبط و ترقيم المستندات ابتداءاَ من عام 1927 م المصادف 1306 شمسي , ما يعادل 85 عاما اى بعد احتلالهم للاحواز بعامين .

و ذلك مؤشر لفقدانهم الأوراق الثبوتية الدالة على تواجدهم في الاحواز, مما جعلهم يقومون بتسجيل الاسماء حديثا بطريقة الكترونية , لتزوير الحقائق لاحقا , و تسجيل الفرس المهاجرين الذين جاءت بهم حكومة الاحتلال الفارسية , ضمن سياساتها الهدافة الى تغيير التركيبة السكانية , و تهجير العرب و جلب الفرس من المحافظات الفارسية , و توطينهم فى مخلتف انحاء قطر الاحواز السليب
 
رمضان ناصري ٤٠ ساله عرب احوازي متأهل داراي دو فرزند وي ساكن واهل كوت عبدالله احواز كه در سال ٢٠٠٦ توسط وزارت اطلاعات احواز دستگير شده بود هم اكنون در حال طي كردن محكوميتش در زندان شهرستان اقليد استان فارس است. ناصري از بيماري هاي عفونتي ، درد زانوها و بيماري هاي مفصلي رنج مي برد و وضيعت وي خيلي وخيم است. در حال حاضر وي در شرايط روحي و رواني بسيار بدي بسر مي برد و نياز به درمان و معالجه فوري دارد اما مسؤولين زندان از دادن أجازه به وي جهت معالجه و انتقال به بيمارستان خوداري مي نمايند.

رمضان ناصري توسط دادگاه انقلاب احواز به اتهام أقدام عليه امنيت كشور و محاربه با خدا به ٣٠ سال محكوم شده بود و به زندان شهرستان اقليد تبعيد شد. وي يكي از فعالان فرهنگي شهر احواز و يكي از هنرمندان عرب در تئاتر بود. او در دوران إصلاحات خاتمي يكي از أعضاي "مؤسسة شمس جنوب " بوده و در رشته تئاتر فعاليتهاي فرهنگي فراواني در اين مؤسسة داشت.

خانواده اين زنداني ، جهت رسيدگي به وضعيت سلامتي پدر خود و معالجه وي در بيمارستان از تمام سازمانهاي حقوق بشري درخواست كمك مي نمايند. شايان ذكر است كه ناصري تنها نان آور خانواده خود بوده و خانواده وي از فقر و محروميت رنج مى برند. يكي از منابع محلي به فعالين حقوق بشر نقل كرد كه فرزندان ناصري به علت نداشتن هزينه قادر به رفتن به شهرستان اقليد جهت ملاقات با پدر خود نيستند.
 
على رغم هشدار كارشناسان محيط زيست مبني بر إثبات مضر بودن دكلهاي مخابرات براي سلامت انسان ، اداره آموزش و پرورش عبادان اقدام به نصب دكلهاي مخابرات در ٩ مدرسه در داخل شهر و يك مدرسه روستايي نمود.
بر اساس نظر كارشناسان محيط زيست، وجود دكل هاي مخابرات در مناطق مسكوني باعث بروز اختلالات خوني و معزي در انسان ميشود. همچنين يكي از كارشناسان سازمان محيط زيست طي مصاحبه اي با روزنامه خراسان أعلام كرد كه أمواج إرسالي از اين دكلها سرطان زا ميباشند.

أداره آموزش و پرورش عبادان براي تأمين بخشي از بودجه خود ماهانه مبلغ ٣٠٠ هزار تومان تقريباً معادل يكصد دلار بابت أجاره بهاي نصب هر دكل از شركت مخابرات دريافت ميكند.

لازم به يادآوري است كه اولين و بزرگترين پالايشگاه نفت خاورميانه در شهر عبادان تأسيس شد . اين شهر يكي از شهرهاي جنوبي اقليم عربستان(خ و زس تان) است كه ذخاير عظيم نفت و گاز در آن واقع است و بالغ بر ٨٥ درصد توليد نفت ايران از اين منطقه تأمين ميشود.

آمارها و گزارشات وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي افزايش مبتلايان به سرطان در اقليم عربستان(خ وز س تا ن) را نشان ميدهد. همچنين گزارشات و آمارهاي غير رسمي بيانگر افزايش تولد نوزادان ناقص الخلقه و يا مبتلا به اختلالات عصبي ميباشد .

 
ايران تخطط عمليات إرهابية في البحرين... مصباح
يزدي يصدر فتوى لاغتيال قيادات في البحرين

هذه الوثيقة في تاريخ ٢٩/٠٩/٢٠١٢ و صادرة من قوات القدس و تطلب من مصباح يزدي بصدور فتوى لاغتيال شيخ حمد ابن عيسى آل خليفه امير مملكة البحرين و رئيس جهاز الأمن عادل بن خليفه و الجنرال طارق الحسن
 
وفق التقرير الذي نشرته حملة السلام للنشطاء في المنفى الايرانية فان السجناء و المعتقلين السياسيين في سجن كارون في مدينة الاهواز يمرون باوضاع مأساوية خطيرة تحت وطأة التعذيب النفسي و الجسدي و الاهانة و التحقير بحق السجناء و عدم تلقي المرضى منهم العلاج الطبي حيث ان اثنين من السجناء السياسيين المحكومين بالسجن المؤبد مدى الحياة و هما عبدالزهرا هليجي و عبدالامام زايري يعانيان من امراض خطيرة في القلب و المعدة و الجهاز الهضمي قد تودي بحياتهما في أي لحظة و تمتنع سلطات سجن كارون
من نقلهم الى المستشفى لتلقي العلاج الفوري .

جواد حيدري السجين السابق الذي خرج لتوه من سجن كارون تحدث في مقابلة مع حملة السلام للنشطاء في المنفى الايرانية عن اوضاع السجناء و قال بان المرضى لا يتلقون اي علاج و ان المركز الصحي داخل السجن يفتقر الى ابسط الامكانيات العلاجية حيث يضطر بعض السجناء الذين يعانون من امراض خطرة لدفع الرشوة من اجل الحصول على بعض المسكنات التي لا تفي بالغرض . و قال بانه لا تقدم للسجين المريض سوى حبوب الاسبرين او حقنة مهدئة في افضل الاحوال .

توفيق حمادي السجين السياسي الاحوازي المفرج عنه قريبا و الذي استطاع الخروج من البلاد مؤخرا تحدث ايضا عن التعذيب الجسدي و النفسي الذي يمارس يوميا ضد السجناء و المعتقلين السياسيين و الاوضاع الصحية المأساوية التي يمرون بها و قال بانه يتم دمج هولاء السجناء مع سجناء المخدرات و القتلة و المجرمين من اجل الضغط عليهم نفسيا و عدم معالجة المرضى منهم و كل ذلك يتم بالتنسيق بين سلطات السجن و دوائر الاستخبارات الايرانية في الاحواز التي ترغم سلطات السجن على اعطاء تقارير كاذبة حول من يتوفون تحت التعذيب على انهم ماتوا بسبب التعاطي المفرط للمخدرات في السجن او بسبب عدم حصولهم على المخدرات .

ان الممارسات اللاانسانية بحق المعتقلين و السجناء السياسيين في سجن كارون الاحواز انتهاكات صارخ للقوانين و الاعراف الدولية و حتى القوانين الايرانية نفسها ، حيث تنص المادة 7 من العهد الدولي للحقوق المدنية و السياسية على منع التعذيب و سوء المعاملة بحق السجناء و ايران من الدول الموقعة على هذا الميثاق . و تنص المادة 10 من نفس الميثاق على ضرورة احترام السجناء و معاملتهم معاملة انسانية .
ترجمة: صالح حميد
 
فعالان در تبعید: بنا بر گزارشهای رسیده به ”کمپین صلح فعالان در تبعید” ؛ دو زندانی زندان کارون اهواز به نامهای عبدالزهرا هليچي و عبدالامام که از سال 84 توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهام محاربه و اقدام عليه امنيت ملی به حبس ابد محكوم شده اند در وضعیت وخیم جسمانی به سر می برند
نامبردگان که بعد از دستگيري ماه ها در بازداشتگاه اطلاعات زير شكنجه فيزيكي و روحي قرار گرفته بود ؛ در وضعیت وخیم جسمانی در زندان کارون به سر می برند ؛ بطوریکه عبدالامام زائري از بيماري قلبي و درد معده و مشكلاتي در دستگاه گوارش ؛ و عبدالزهرا هليچي نيز از درد پا و بيماري عفونتي رنج مي برند.
بر اساس این گزارش درخواستهای پیاپی این افراد ازمسؤولين زندان برای معالجه در بيمارستان ؛ هرگز نتيجه اي نداشته و تا به امروز از اعزام اینان به بیمارستان جلوگيري شده است

جواد حيدري از زندانیان سابق كه در روزهای گذشته از کشور خارج شده در گفتگو با ” کمپین صلح فعالان در تبعید ” ؛ در توصیف وضعيت زندان کارون و اين زندانيان میگوید: به بيمار در زندان كارون توجهي از نظر بهداشتي نمي شود و حتى اگر وضع او وخيم وبدتر مى شود در همان آسايشگاه يا بند عمومي با ديگر ان مي ماند.وي اضافه كرد: بعد از اعتراض ديگر زندانيان بند و دادن رشوه به مسؤولين او را به درمانگاه زندان كه فاقد هر گونه امكانات مراقبتهاي ويژه مي باشد، منتقل مي كنند.

آقای حيدري که شاهد تحقير بيماران زنداني در درمانگاه بوده میگوید: حتى به انها گفته شده شما ضد انقلاب و محارب با خدا هستيد چگونه شما را مداوا مي كنيم .آقای حيدري مي افزاید: تنها چيزي كه به زندانيان سياسي و امنيتي بيمار داده مي شود فقط قرص آسپرين و در بهترين حالت آمپول مسكن میباشد

يكي ديگر از زندانيان سابق گفت :اگر كسي در اثر بيماري مزمن فوت مي كند فوت وي را به عنوان نرسيدن مواد مخدر معرفي مي كنند.

توفيق حمادي يكي از زندانيان و هم بند اشخاص فوق كه اخیرا از ایران خارج شده , می گوید : به هيچ عنوان زنداني سياسي در زندان كارون جهت معالجه به بيمارستان منتقل نمي كنند وي از وضعيت بهداشتي اسف بار و وجود نداشتن تفكيك بين زندانيان سياسي و ديگر جرائم سخن گفت.حمادي مي گويد: مسؤولين زندان روزانه اين زندانيان را شكنجه روحي كرده و با هماهنگي بين مسؤولين زندان با مسؤولين وزارت اطلاعات از مداوي انها ممانعت مي شود نا گفته نماند كه زندانيان سياسي هم كنون در بند سبز همراه زندانيان جرائم دیگر مانند قاچاق مواد مخدر و اعتیاد نگهداري مي شوند.

گفتنی است خانواده هاي زندانيان فوق ، جهت رسيدگي به وضعيت فرزندان خود و معالجه انها در بيمارستان از تمام نهادها و سازمانهای حقوق بشري درخواست كمك مي نمايند.

آزار و اذیت جسمی زندانیان بر خلاف مفاد قوانین بین المللی و ایران بوده و به صراحت منع شده است. ماده 7 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز بدان متعهد شده است هر گونه آزار و شکنجه و رفتار غیر انسانی با زندانیان را منع نموده است. ماده 10 همین میثاق اذعان میدارد که با زندانیان باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی انسانی رفتار شود.

منبع: فعالان در تبعيد
 


نيروهاي أمنيتي يك فعال فرهنگي عرب و قاري قرآن را روز سه شنبه گذشته در منزل خود بازداشت كردند. وي در رشته ترتيل قرآن چندين جايزه گرفته بود و يكي از قراء معروف قرآن بود. جليل تاتوره ٣١ ساله در اثر فعاليتهايش چندين بار بازداشت شده بود وي در سال ٢٠٠٩ براي ٣ سال در زندان دزفول زنداني شده بود.او همچنين اخر آوريل ٢٠١٢ نيز دستگير و به همراه ١٣ نفر از دوستانش از ساكنان شهرك خيبر / دزفول و روستاي "سيد نور"در بازداشتگاه اطلاعات شهر احواز زير شكنجه شديد فيزيكي و روحي چندين ماه را بسر بردند.

جليل تاتوره ( ديلمى) در صبحگاه ٢١/آذر/ ١٣٩١ با هجوم نيروهاي اطلاعاتي به منزلش دستگير و به همراه شش جوان عرب ساكن شهرك خيبر - دزفول به مكان مجهولي منتقل مي شوند. تنها اتهام اين عده از جوانان عرب تشكيل و شركت در جلسات شعر و قرآن بوده است از جمله اتهامات تاتوره دعوت جوانان منطقه به مذهب اهل سنت و جماعت است كه در چند سال أخير موج گسترده اي از اين جوانان از مذهب نظام حاكم روگردان شده و أقدام به تشكيل جلسات قرآن مستقل از مساجد تحت نظر نيروهاي بسيج كرده اند. كه اين أمر باعث ناراحتي نيروهاي بسيجي منطقه شده و چندين بار بر سر مسائل ديني و فرهنگي درگيري داشته اند.

ايران از جمله كشورهاي ناقضان سیستماتیک آزادی مذاهب در جهان نزد سازمان هاي حقوق بشري معرفی شده‌ بود و در اين رابطه چندين بار جمهوري إسلامي را محكوم كرده اند. محدودیت‌های مذهبی و ديني در چندين سال اخير بر مسلمانان اهل تسنن ، صابئين( صبي ها) و مسيحيان در احواز و شهرهاي آن افزايش يافته و چندين شهروند عرب دستگير و در حال گذراندن محكوميت خود هستند.
 
Ahwazi Arabs employed to clear landmines continue to face serious risk as an estimated 16 million landmines remain from the Iran-Iraq War, which ended in 1988.

Anti-personnel mines are claiming lives of Ahwazi Arabs, according to recent reports.
Mine explosions were reported in Sahel Maysan, Dashte Azadegan in November [2012] as local Arabs were employed in mine-sweeping along border areas, according to the head of the local judiciary Hamid Azakereh.
One landmine expert told ISNA that 29,406 hectares of farmlands are affected by landmines with an estimated 16 million still lying in the region. In terms of landmine prevalence, Iran is rated second worse in the world with all the mines located in the provinces of Ilam, Khuzestan, Kermanshah, West Azerbaijan and Kurdistan. In an interview Nader Torfi, the expert stated that two people were severely injured and one died during landmine clearance in November.
Land mines dating from the Iran-Iraq War occur in an large area of Al-Ahwaz, including Sahel Maysan, Al-Howaiza, Al-Mohammerah (Khorramshahr) and Shalamcheh. Land mines have claimed hundreds of lives and maimed scores more in the Al-Ahwaz region since the war ended in 1988.
Poverty and unemployment has prompted many Ahwazi Arab youth to work in the hazardous occupation of mine clearance, without adequate protection or equipment and putting themselves at great risk. At the same time, they are denied opportunities in the oil, steel and petrochemicals industries, which are the region's main economic activities.

Source:http://www.unpo.org/article/15263
 
روز يكشنبه (٩-١٢-٢٠١٢)جاده احواز- خلفيه شاهد يك تصادف هولناك ديگري بود. اين حادثه در اثر تصادف تنها اتوبوس خلفيه- احواز با يك تريلي بود.

در این تصادف که در محدوده روستای رمیله و در 10 کیلومتر خلفيه اتفاق افتاد، متأسفانه دوتن از شهروندان به نام های میلاد حمیداوی و خانم شهین زاده جان خود را از دست دادند و چند تن دیگر نیز زخمی شدند. هنوز آمار دقیقی از تلفات این تصادف اعلام نشده است. با این حال خبرها از افزایش تلفات به چهار تن حاکی است. با این حال حاضران حادثه، علت اصلی جان دادن دو فرد اول را تأخیر 45 دقیقه ای اورژانس در رسیدن به محل حادثه در 10 کیلومتری مرکز شهر خلفيه مي دانند.

نکته جالب توجه اینکه محل این تصادف، دقیقاً همان محل وقوع تصادف فاجعه بار سال 79 است که طی آن 24 دانشجوی دختر رشته پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد به طرز اسفناکی کشته شدند؛

از همان زمان بود که زمزمه های ایجاد باند دوم در کنار این مسیر قوت گرفت اما اکنون پس از گذشت 12 سال و در حالیکه عملیات ساخت آن توقيف شده، اما هنوز اجازه تردد در این باند از جاده مرگ در پیچ و خم های سیاست بازی ها صادر نشده و هیچکس هم پاسخگوی فجایع روز افزون این مسیر نیست. اين تصادفها در حالی رخ مى دهد که اگر باند تکمیل شده کنار این جاده مورد استفاده قرار گرفته بود، هرگز شاهد برخورد شاخ به شاخ وسایل نقلیه نمی بودیم. قابل ذكر است كه چندي پيش در جاده معروف به جاده مرگ بين عبادان – معشور نيز ١٤ نفر از شهروندان عرب به دليل غير استاندارد بودن جاده جان خود را از دست داده اند.
منبع : رامشير پانا
 
  • إلى التي...
  • إلى التي ملكت كياني وجوارحي،ويخفق قلبي بذكرها في كل لحظة وثانية، والوصول إليها أصبح لي غاية.وإذاما وزعت حبي لها على السماوات والأرض لمتلأت بالحب والمشاعر الصادقة.
  • إلى التي مذعرفتها... جذبتني إليها رويداً رويداً...وخلفتني طريحاً ظمآن لعشقها كالصدي الذي لم يذق الماء منذ برهة...والماء بحوزتها.
  • إلى التي مذ نظرتها...سكب الله بروحي من الخمرة السماوية،وجعلها لي مصدراً للراحة والطمأ نينة،وملاذاً من الهاوية.
  • حبيبتي رغم كل هذه المشاعر التي أحملها لك،وأشعر بها تجاهك،غير أني أجهلك...ولم أعرف ما أنت بعد...؟
  • هل أنت بؤرة للشك والتردد والعصيان كما يعتقدون...؟
  • أم أنت شمس الحقيقة المشرقة التي بمجيئها يزيل الظلام...؟
  • هل أنت سراب للضالين...أو زيف دخان للواهمين كما يقولون...؟
  • أم أنت نبراس ينورطريق المناضلين...؟
  • هل أنت رواية خيالية كقصص شهرزادكما يشيعون...؟
  • أم أنت وطن مكبل لا تنفك قيوده إلا بتضحية أناسه بأرواحهم...أو ينتظروا يوم المعاد...؟
  • ...
  • رغم كل هذه الأسئلة التي تدور في مخيلتي...وتشتت افكاري...وتفتت سلوكي...
  • ورغم كل الأكاذ يب التي روجوهاعليك...
  • ورغم كل المحاولات اليائسة التي قاموا بها...لطمس هويتك،وسلب ذاتك...
  • بيد أني كنت...وما زلت...وسأبقى أحبك حباًعلوياًصادقاًخالصاً...يلامس روحي،ويجعلها نوراً وشعاعاً...
  • وسأبقى أحبك حتى إذا أكون مجلباً للسخرية والإستهزاء...
  • أو معرضاً للضرب بالسيوف والطعن بالعوالي أو الرمي بالرصاص...
  • وسأبقى أحبك حتى إذا أكون مهدداًللزج في غياهب السجون...
  • وسأظل أترنم باسمك...حالماً غرداً...سائراً في دنيا المشاعر...
  • حتى إذا يكون نحري على نطع كقربان،ككبش فداء...
  • لأنك حبيبتي...
  • لأنك "أحوازي"...
  • لأنك هويتي...
  • ولا أريد الحياة بلا "هوية"...
  • جواد الحيدري(فتى الأحواز)